مجموعه سازی در کتابخانه های دورة اسلامی



                                                                           بهروز فرهادیان - 1374

                                     

 

مجموعه سازی در کتابخانه های دورة اسلامی

 

 

 

 

پس از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، مسلمانان که بهره ای از سواد نداشتند ـ بجز تعدادی انگشت شمار ـ به دلیل علاقة فراوان به قرآن ، آن را سریعأ به حافظة خویش می سپردند . تعداد اندکی از افراد با سواد به عنوان «کاتب وحی» ، آیات نازله را بر ابزارهائی مانند استخوان ، پوست و چوب می نوشتند . 

از سالهای اولیه بعثت تا دوران اولیه حکومت اسلامی ، به دلیل برداشت خاصی که از آیات قرآن شده بود و بر اساس آن گمان می کردند با وجود کتاب آسمانی قرآن به سایر کتب نیازی نخواهند داشت ، تنها این کتاب آسمانی به منازل و مساجد راه یافت . این در حالی بود که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم احادیثی نقل شده بود که مسلمانان را به کسب و آموختن علم حتی از دورترین نقاط تشویق می کرد .

در این دوره مسلمانان با استنساخ آیات ، سور یا تمامی قرآن و وقف آن به مساجد ، زمینه تشکیل کتابخانه های مساجد را در دوره های بعدی به وجود آوردند . به مرور و با آشنائی بیشتر با کتب سایر اقوام و ملل و ممالک مفتوحه ، مسلمانان متوجه شدند در کتب دیگر نیز می توانند ابواب تازه ای از علم و دانش را به دست آورند .

مکنسن1 باور به ارزشمندی کتابچه ها ، جزوه ها و کتابهای رسمی را در دوران بنی امیه ، «سرآغاز کتابخانه های اسلامی»2 می داند . با جمع آوری انواع کتب از ممالک دیگر ، محل های خاصی برای نگهداری کتب در نظر گرفتند . به دلیل نفوذ فلسفه یونانی در میان مسلمانان و از آنجا که موضوعات غالب کتب جمع آوری شده فلسفی بود ، محل نگهداری کتب را «بیت الحکمه» نامیدند .

در دوران حکومت معاویه ، اولین بیت الحکمه بوجود آمد . محل این بیت الحکمه در کاخ «الخضراء» بود . در زمان ولید بن عبدالملک (مرگ در 96 هجری) در این کتابخانه ، کتابدار و نسخه بردار بکار گرفته شد . یکی از شیوه های مهم افزایش کتب ، نسخه برداری بود . از آنجا که کتب دستنویس بوده و امکان نشر گسترده وجود نداشت ، افرادی به کار نسخه برداری از کتب مشغول شدند . از ویژگیهای مهم نسخه برداران رعایت امانت در رونویسی و خط خوش بود .

بطور خلاصه می توان گفت در دوران بنی امیه کتب حدیث ،  دیوانهای شعر ، فلسفه و تاریخ در کتابخانه ها بود . کتابداران . نیز به عنوان افراد مورد اغتماد از کتاب ها محافظت میکردند . افرادی نیز  که توان داشتند کتب را زیاد کنند و کار رونویسی را به خوبی انجام دهند در آنجا بودند .

در دوران سلاطین عباسی که ایرانیان به مقامات بالای حکومتی راه یافتند ، سلاطین وقت را تحت تأثیر قرار داده با تکیه بر تمدن دیرینه  خویش ، نقش بی نظیری در گسترش علم و دانش ایفا کردند . ابوجعفر منصور دومین سلطان عباسی ، در سال 148 هجری ، جرجیس جبریل را مأمور ترجمة آثاری در زمینه طب کرد . امپراتور بیزانس در پاسخ به درخواست منصور ، کتابی از اقلیدس  و کتب دیگری در زمینة علوم فیزیک برای او فرستاد .

سلاطین عباسی افرادی را مأمور ترجمه کتب می کردند . کتب زیادی از جمله کلیله و دمنه ، آثاری از ارسطو ، المجسطی از بطلمیوس ، کتاب اقلیدس و آثار دیگری از زبانهای یونانی ، لاتین ، پهلوی ، فارسی و سریانی به عربی ترجمه شد .

مأمـون سلطان عباسی از امپراتوران بیزانس درخواست کرد کتبی از فلاسفه و علماء آن سرزمین از جمله آثاری از افلاطون ، ارسطو ،   بقراط ، جالینوس ، اقلیدس و بطلمیوس را برای وی ارسال کنند . 

در این دوران آنچه مهم بود گردآوری کتب در موضوعات مختلف بود . افراد مؤثر در این کار سلاطین عباسی ، وزرا ، درباریان و افراد با نفوذ  بودند . بویژه تمایل سلاطین عباسی در انتخاب نوع کتاب ، بسیار مهم  بود . سلاطین از این مجموعه برای گسترش عقاید و باورهای خود و تثبیت موقعیت حکومتی خویش بهره می بردند . نقل شده که بیت الحکمه در دوران مأمون ، پایگاهی برای نشر عقاید معتزله بود :

«بیت الحکمه مأمون عبارت بود از مرکزی برای بحث و جدل بین علمای عقل گرا ، فقها ، محدثان و فرهنگ نویسان و همة این افراد به لحاظ کارهایشان حقوق دریافت می کردند و مجموعة همگنی را که دارای آیین ، ارزش و جهت گیری مشترک بود ، تشکیل می دادند ؛ گروهی که پیروی از آیین معتزله ، مرام آنان بود و همة کوششها رو به سوی آن داشت و  بالاخره ، گروهی که سرشناس ترین چهره های این مکتب ، مثل نظام ، ابوهذیل العلاف ، بشر المریسی و تمامه بن الاشرس در رأس آن قرار داشتند .

و اما نتیجه ای که می توان از این اطلاعات گرفت چیست ؟ به نظر من باید این نتیجه را گرفت که : بیت الحکمه یکی از کانونهای معتزله بوده است ، کانونی که در آن ، این آیین از کتابهای فلسفیِ ترجمه شده ، تغذیه می کرد . منشأ اختلافی که بواسطة نظریة حادث بودن قرآن در اسلام پیش آمد ، از همین جاست . این اختلافات در پی همین جلسات و مباحثات ایجاد شد و بواسطة روحیة گروهی و همبستگی موجود در این جلسات تقویت نیز شد . مأمون چون در آنها افرادی مصمم و معتقد یافت ، به حمایت از آنها ، حتی با اِعمال زور و ایجاد وحشت برخاست ، کاری که بی هیچ تأخیری به بروز اختلاف انجامید .»3

کتب جمع آوری شده از سایر ملل و زبان های دیگر ، پس از دریافت به عربی ترجمه می شدند و این روند موجب افزایش کتب «بیت الحکمه» گردید . قابل پیش بینی است که برخی علماء و دانشمندان از بیت الحکمه استفاده می کردند . بی سوادی عموم مردم و جایگاه برجسته      بیت الحکمه بعنوان بخشی از دارایی های سلطان ، موجب می شد تنها عده ای خاص بتوانند از این کتابخانه استفاده کنند .

کتبی که با زحمت زیاد و از بلاد و کشورهای مختلف جمع آوری  می شد ، می بایست به نحو مطلوب ، مراقبت و حفاظت شوند تا در وقت لازم در اختیار مراجعه کنندگان که عموماً از علما و دانشمندان وقت بودند، قرار گیرند و پس از استفاده در جای مناسب قرار داده شوند . به همین  دلیل به مرور نیاز به افرادی به عنوان کارمند ، کتابدار و مترجم احساس شد که بعدها از گروه های اصلی مستقر در کتابخانه شدند .

محل های خاصی در نزدیکی کتابخانه برای سکونت افراد در نظر گرفته شد تا کارکنان بیت الحکمه ، فقها ، علماء و فلاسفه که برای مباحثه و گفتگو در بیت الحکمه حضور مکرر داشتند ، در هر وقتی که خلیفه بدانان نیاز داشت ، حاضر شوند و خود آنان نیز از لحاظ مسافت مشکلی برای رفتن به بیت الحکمه نداشته باشند .

غیر از بیت الحکمه ، کتابخانه های شخصی دیگری به وجود آمد که عموماً متعلق به افراد با نفوذ و علماء بود . از جمله این کتابخانه ها ، «خزانه الحکمه» متعلق به علی بن یحیی منجم (فوت به سال 275 هجری) از درباریان متوکل سلطان عباسی بود . از این کتابخانه ، عموم مردم می توانستند استفاده کنند و هزینه های کتابخانه نیز از دارائی شخصی علی بن یحیی پرداخت می شد .

بنا بر آنچه گذشت ، بیت الحکمه و خزانه الحکمه از این جهت که طبقاتی مانند فقها ، منجمین ، فلاسفه ، متکلمین ، محدثین و مفسرین به آنها راه می یافتند ، کتابخانه های نیمه عمومی  و گام های  نخستین کتابخانه های عمومی محسوب می شوند .

فعالیت کتابخانه ها ، در طی تقریباً سیصد سال به همین شکل ادامه یافت تا اینکه نوع دیگری از کتابخانه با نام «دارالعلم»  در کشورهای اسلامی به وجود آمد . دارالعلم شاپور بن اردشیر در بغداد از این نوع کتابخانه بود . شاپور ، ایرانی و شیعه مذهب بود . بنا به نقلی در سال 383  هجری ، شاپور ساختمانی را که با سنگ مرمر مفروش شده بود ، به دارالعلم اختصاص داد و کتب گرانبهائی را در آنجا گردآوری کرد . کثرت کتابهای دارالعلم شاپور که تعداد آنها را ده هزار و چهارصد مجلد نوشته اند ، باعث شهرت کتابخانه و استقبال دانشمندان و علماء شد .

شاپور برای کتابخانه فهرستی تنظیم کرده بود . مقدمة سبط بن جوزی بر این فهرست دلالت بر وجود انواع کتب در زمینة موضوعات گوناگون در کتابخانه دارد :

«بسم الله الرحمن الرحیم . این فهرستی است که توسط شابور بن اردشیر گردآوری شده و مشتمل است بر قرآنها و علوم مربوط به آن [معانی] ، تفاسیر و انواع قراءت آن ، فقه ، تقسیم  ماترک ، احکام به حسب مذاهب مختلف ، الهیات ، جدلیات و مباحثات ، کتب اهل البیت - رحمه الله علیهم  (کتبی که توسط اخلاف پیامبر(ص) تألیف شده اند) ، کتابهای انساب ، کتابهای لغات ، امثال و حکم ، صفات و صرف و نحو       (العربیه) ، عروض و قافیه ، دیوانهای شعرای دورة جاهلیت ، مخَضرمون و جدید ، قصص ، اخبار ، رسائل ، طب ، نجوم ، فلسفه ، هندسه و علوم دیگر.»4

در دارالعلم شاپور جلسات درس و مباحثه تشکیل می شد . دانشمندان زیادی از جمله ابوالعلاء معری شاعر و فیلسوف از این کتابخانه استفاده کردند . ابوالعلاء ، از دوران سکونت خویش در جوار کتابخانه شاپور و استفادة از کتب دارالعلم به نیکی و خوشی یاد کرده است .  

دارالعلم دیگری در موصل وجود داشت که ابوالقاسم جعفر بن محمد بن حمدان موصلی فقیه شافعی مذهب (فوت در سال 323) تأسیس کرده بود . در دارالعلم حمدان نیز کتب مختلف فقهی ، فلسفی ، نجوم و دیگر موضوعات وجود داشت و در آن به روی عموم مردم باز بود . این دارالعلم«کتابخانه ای عمومی ، به معنای واقعی کلمه بود ، که ضمناً برای خارجیان نیازمند نیز تسهیلات جا و غذا را داشت .»5

دارالعلم ها یا کتابخانه های عمومی دیگری همچون دارالعلم ابن ابی البقاء ، قاضی القضاه بصره (فوت در سال 499 هجری) وجود داشت که ابن ابی البقاء ، دوازده هزار کتاب وقف بر آن کرده بود . سیف الدوله بن حمدان (فوت در سال 356 هجری) با وقف ده هزار جلد کتاب به کتابخانة حلب در واقع سنگ بنای این کتابخانه را نهاد .

دارالعلم قاهره از دیگر کتابخانه های معروف بود که در سال 395 هجری به امر الحاکم سلطان فاطمی (فوت در سال 410 هجری) ، در نزدیکی کاخ سلطان ساخته شد . همة افراد می توانستند از این مجموعه کتابهای کتابخانه که جزئی از اموال شخصی الحاکم بودند .  استفاده و از کتب موجود استنساخ کنند . وسایل استنساخ از جمله کاغذ و مرکب نیز در اختیار مراجعه کنندگان قرار داده می شد .

در دارالعـلم قاهـره افرادی برای امور کتابداری و نظارت بر کارهای کتابخـانه استخدام شـده بودند . عـده ای از جمله فقها ، ستاره شناسان و اطباء نیز در نزدیکی کتابخانه ساکن بودند . برای این افراد از خزانة حکومتی ، مستمری تعیین شده بود .

الحاکم برای تأمین هزینه های کتابخانه ، بخشی از منازل و دکان هایی را وقف کرد تا از درآمد آنها هزینه های کتابخانه تأمین شود . «موقوفات اختصاصی دارالحکمه و راههای مصرف آنها» چنین اعلام شده است :

«از مٍلک مغربی ــ و ــ در آمد آن برای مخارج سالانه دارالحکمه و از بقیة عایدات آن 257 دینار برای خرید حصیرهای عبدانی ، 10 دینار برای دیگر مایحتاج دارالحکمه ، 90 دینار برای کاغذ مورد نیاز استنساخ کننده گان ، 48 دینار دستمزد کتابدار 12 دینار آب بها ، 15 دینار به منظور خرید و فروش ، 12 دینار برای تهیة کاغذ و مرکب و قلم فقیهانی که در آن جا به مطالعه می پردازند ، یک دینار برای مرمت پرده ها و 12 دینار برای صحافی کتب و ضمیمه کردن اوراقی که ممکن است از آنها افتاده باشد ، 5 دینار برای خرید نمد در زمستان و 4 دینار برای خرید گلیم در تابستان»6

با وجود اینکه کتابخانه عمومی قاهره (دارالعلم) برای عموم مردم قابل استفاده بود ، اما جهت گیری کلی آن تبلیغ آئین اسماعیلیه بود . چنانکه برخی7 معتقدند این دارالعلم به عنوان «کانون اسماعیلیه» به گردآوری علماء می پرداخت تا با بحث در کتب فلسفی ، پایه های آئین اسماعیلیه را تقویت کند . دارالعلم قاهره تا سال 567 هجری به فعالیت خود ادامه داد و در این سال با قیام صلاح الدین ایوبی و سقوط حکومت فاطمیان ، به تعطیلی کشیده شد .

        بنا بر آنچه ذکر شد ، مجموعه سازی در بیت الحکمه ها یا دارالعلم ها ، عبارت بود از جمع آوری کتب مختلف بر اساس تمایلات ، خواسته ها و نیازهای سلاطین ، درباریان ، ثروتمندان  و کسانی که توانائی وقف کتاب را داشتند . این تمایلات را به دو دستة مهم می توان تقسیم کرد . سلاطین و درباریان از کتابخانه ها برای تحکیم پایه های قدرت خویش بهره می جستند و واقفین به منظور کسب اجـر اخـروی به جمع آوری کتبـی اقـدام می کردند که مؤید دیدگاه هـای مذهبی آنـان باشد .        

 

ویژگی های کلی دارالعلم ها

ویژگی های عمومی دارالعلم ها را می توان به شرح زیر ذکر کرد :

        1- اساس تشکیل آنها «وقف» بود . واقفین به قصد شرکت در اصلاح جامعه و کسب اجر اخروی ، کتبی را نوشته ، خریداری یا استنساخ کرده سپس برای استفاده طالبین و مردم آنها را وقف می کردند . رواج وقف و افزایش کتب موقوفه نیاز به محل های خاصی برای نگهداری آنها را طلب می کرد . این محل ها همان دارالعلم ها بودند .

        2- دارالعلم ها در واقع کتابخانه های عمومی بودند که افراد با سواد می توانستند از آنها استفاده کنند . در برخی از این دارالعلم ها ، قلم ، جوهر و کاغذ نیز در اختیار مراجعه کنندگان قرار می دادند تا در استنساخ یا رونویسی و یادداشت برداری دچار مشکل نشوند .

        3- افزایش افراد باسواد و نیاز مردم و طلاب به کتب جدید ، ارزش یافتن علم و دانش در جامعة اسلامی ، ناتوانی طلاب ، دانش جویان و مردم در تهیه کتب مورد نیاز ، وجود محل های خاصی برای تهیه و نگهداری کتب را ضروری می ساخت . به این ترتیب ، دارالعلم ها به عنوان کتابخانه های عمومی جوامع اسلامی ، به وجود آمدند .

        4- سلاطین ، وزراء ، درباریان ، افراد بانفوذ و ثروتمندان از عمده ترین کسانی بودند که با وقف کتاب ، موجبات گسترش دارالعلم ها را فراهم کردند .

        5- مجموعه سازی در دارالعلم ها با گردآوری و جمع آوری کتب پراکنده صورت می گرفت و چنین نبود که گزینش کتاب به معنای امروزی آن صورت گیرد . دست نویس بودن کتب و عدم انتشار وسیع آنها از عوامل عمدة این شیوة مجموعه سازی بود . معمولاً هر کتابی که بدان دسترسی پیدا می شد ، حتی الامکان خریداری و به مجموعه اضافه می گردید .

 

غیر از دارالعلم ها ، مراکز و محل های دیگری وجود داشت که با جمع آوری کتب ،  نیازهای مراجعه کنندگان را پاسخ می دادند . با وجود دارالعلم ها و کتابخانه های مساجد عواملی بویژه بعد مسافت موجب می شد تا طالبان علم نتوانند به کتب مورد نیاز دسترسی پیدا کنند . بنابراین محل هایی که امکان تجمع های مردمی داشت ، مورد توجه واقفین کتب قرار گرفت . کاروانسراها ، بیمارستانها ، خانقاه ها ، مدارس ، مقابر و آرامگاه ها از جملة این مکان ها بود .

کتب بسیاری در این محل ها جمع آوری شد . تعداد کتب کتابخانة مدرسة فاضلیه در قاهره را بیش از صد هزار جلد دانسته اند . گرچه این رقمی غلوآمیز است اما می تواند از کثرت کتابهای این مدرسه حکایت  کند . المستنصربالله خلیفة عباسی فرمان تأسیس مدرسه ای را داد که در سال 631 هجری آغاز بکار کرد . تعداد کتب این مدرسه را حدود هشتادهزار جلد نوشته اند .

 در بارة کتابخانة مدرسة ضیائیه در دمشق نوشته اند : «همة کتابها و جزوات جدیدی که در دنیا منتشر می شد در آن وجود داشت ، تا آن جا که گفته اند کتبی به خط چهار پیشوای اهل سنت و تورات و انجیل نیز در آن بوده است .»8

 

 

از کتابخانه های بیمارستان ها ، به کتابخانة بیمارستان احمد بن طولون در قاهره می توان اشاره کرد که کتب آن را بیش از صدهزار جلد دانسته اند .

کاروانسرای ربیع در مکه ، کاروانسرای زوزنی در بغداد ، کاروانسرای قراء باشی در مدینه و خانقـاه سمیساطیه در دمشق از جمله مکان هایی بودند که دارای کتابخانه های عمومی بوده و مسافرین و طالبین علم از آنها استفاده می کردند .

در قرن هفتم هجری ، یاقوت حموی از کتابخانة عزیزیه یاد می کند که حدود دوازده هزار جلد کتاب داشت و واقف اصلی آن عزیزالدین ابوبکر عتیق زنجانی یا عتیق بن ابوبکر بود . این کتابخانه در مسجد جامع شهر مروشاهجان قرار داشت . یاقوت حموی می نویسد : «اقامتگاه من هیچ گاه از حدود دویست جلد از این کتب که بیشتر آنها را بدون سپردن وثیقه دریافت کرده بودم ، خالی نبود 9

  

شرائط استفاده از کتب وقفی

واقفین معمولاً شرط یا شروطی را برای استفاده از کتاب تعیین می کردند . این شروط در اساس برای حفظ سلامت و دوام کتب موقوفه اعلام می شد . به شرط استفاده در کتابخانه ، به شرط اینکه عاریه داده نشود ، حداکثر یک ماه عاریه یا عاریه به شرط سپردن وثیقه از جمله شروط ، ذکر شده است .

 

نقش کتابدار

        به دلیل ارزشمندی کتب و محدودیت نسخ ، در انتخاب رئیس کتابخانه و کتابدار دقت می شد و مسئولیت جبران خسارات وارده بر عهدة کتابدار گذاشته می شد . در واقع  وظیفة کتابدار محافظت از کتابها بود . در یکی از اسناد دربارة ویژگی های کتابدار آمده است :

«فردی را که مورد اطمینان ، نیکوکار ، امین و هوشیار باشد و بتواند به امر کتاب خدمت کند و به مرتب کردن کتب آشنا باشد باید از محل درآمد موقوفه به عنوان کتابدار کتابخانه . . . تعیین کرد تا  عهده دار حفظ و غبار تکانی آنها و پیگیر امور اصلاح و قرار دادن کتب در قفسه و مخزن ویژه ای باشد که برای آنها آماده شده  است…»10

ابن طولون صالحانی از تاج الدین سبکی نقل می کند که :

"کتابدار بایستی از کتابها محافظت کرده و آنها را مرتب و  در صورت لزوم شیرازه بندی کند . او بایستی کتاب را از دسترس کسانی که شایسته نیستند دور نگهداشته [و در عوض] آن را به کسی که نیاز دارد بدهد . شایسته است که در امانت دادن کتب ، اولویت را به افراد مستمند و کسانی که در تهیه کتب با مشکل مواجهند ، بدهد ."11

در مجموع می توان گفت مجموعه سازی در دوره های ذکر شده ، بر اساس تمایلات ، خواسته ها و تشخیص حاکمان ، درباریان و علماء نزدیک به مراکز قدرت بود و به دلیل بی سوادی عموم مردم ، آنچه امروزه به عنوان «نیاز مراجعه کنندگان» مطرح می شود ، مد نظر نبود . از طرفی دیگـر قـدرت سواد ، قـدرت تشخیص ، قدرت خـرید و قـدرت نگهـداری و محـافظت از کتب در اختیارحاکمان ، وابستگان و ثروتمندان بود .

در چنین شرائطی کتابخانه ، محلی برای نگهداری و محافظت از کتابها تلقی می شد و کتابدار نیز فردی بود که وظیفة حفاظت و نگهداری کتب را بر عهده داشت .

 

 

 

 

 

پی نوشت ها

 

1-  Mackensen

2- محمد مکی سباعی.تاریخ کتابخانه های مساجد.ترجمة محمد عباسپور و محمد جواد مهدوی.1373.مشهد:آستان قدس رضوی،بنیاد پژوهشهای اسلامی.ص 80 .

3- یوسف العش.کتابخانه های عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی (بین النهرین،سوریه،مصر).ترجمة اسدالله علوی.1372.مشهد:آستان قدس رضوی،بنیاد پژوهشهای اسلامی.ص 44.

4- همان.ص 75-76.

5- همان.ص 126-127.

6- همان.ص 120.

7- یحیی محمود ساعاتی.وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی.ترجمة احمد امیری شادمهری.1374.مشهد:آستان قدس رضوی،بنیاد پژوهشهای اسلامی.ص:45-46.

          8- همان.ص 88.

9- همان.ص:36.

10- همان.ص:156.

      11-کتابخانه های عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی(بین النهرین،سوریه،مصر) .ص:353.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.